لیزینگ آبمحور ریسکهای ناشی از نوسانات اقلیمی و فرسودگی تجهیزات را کاهش میدهد و امکان سرمایهگذاری طولانیمدت و امن را فراهم میآورد.
کارشناس ارشد پولی و بانکی
ایران در یکی از پیچیدهترین بحرانهای خشکسالی چند دهه اخیر به سر میبرد و کاهش منابع آبی، تهدیدی مستقیم برای کشاورزی، صنعت، محیط زیست و امنیت غذایی کشور ایجاد کرده است. در چنین شرایطی، صنعت لیزینگ میتواند بهعنوان یک ابزار مالی و عملکردمحور، سرمایه بخش خصوصی را جذب و پروژههای آبیاری مدرن، بازچرخانی آب، تصفیه آب و مدیریت تقاضا را بدون فشار بر بودجه عمومی کشور تأمین کند. کاهش بارش، افت سطح آبهای زیرزمینی، فرسودگی سامانههای انتقال و ذخیره آب و ناکارآمدی سیستمهای سنتی آبیاری، زنجیرهای از بحرانها را ایجاد کرده است و تجربه جهانی نشان میدهد که اتکا صرف به بودجه دولتی یا تسهیلات بانکی سنتی، قادر به مدیریت این بحرانها نیست. لیزینگ با ماهیت انعطافپذیر خود امکان هدایت سرمایه بخش خصوصی به پروژههای پایدار آبی و توزیع ریسک سرمایهگذاری میان تأمینکننده، بهرهبردار و نهادهای ناظر را فراهم میآورد و نقدینگی عمومی را برای پروژههای گستردهتر آزاد میکند. هنگامی که لیزینگ بهعنوان ابزاری صرفاً برای تأمین ماشینآلات دیده شود، سهم بالقوه آن در مدیریت آب و مقابله با خشکسالی محدود خواهد بود، اما اگر در چارچوب مالی مدولار با اتصال به ابزارهای مالی ترکیبی و تضمینهای عملکردی طراحی شود، میتواند نقشی محوری در تجهیز شبکههای آبیاری هوشمند، واحدهای نمزدایی، سامانههای جمعآوری بارش و مدیریت تقاضا ایفا کند.
خشکسالی در ایران دیگر یک پدیده موقتی نیست بلکه بحران ساختاری در توسعه اقتصادی و امنیت ملی کشور است. بیش از ۸۵ درصد از منابع آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود و راندمان آبیاری سنتی کمتر از ۴۰ درصد است، وضعیتی که نشان میدهد مدیریت سنتی ناکارآمد است و نیازمند ابزارهای مالی نوین و انعطافپذیر است. لیزینگ با ویژگی تأمین دارایی بدون انتقال مالکیت فوری و پرداخت تدریجی، ظرفیت بالایی برای حمایت از پروژههای آبیاری هوشمند، تصفیه و بازچرخانی آب دارد و امکان انتقال ریسک سرمایهگذاری از کشاورزان و دولت به شرکتهای تخصصی را فراهم میآورد.
لیزینگ آبمحور باید فراتر از تقسیمبندی مرسوم مالی و عملیاتی دیده شود و بهعنوان سازوکاری عمل کند که علاوه بر تأمین تجهیز، شاخصهای صرفهجویی آب و عملکرد محیطزیستی را تضمین کند. قراردادهای Performance-Based Leasing با شاخصهای کلیدی عملکرد مانند کاهش مصرف آب به ازای واحد محصول، افزایش راندمان انتقال آب، کاهش تلفات شبکه و پایداری هیدرولوژیک باعث ایجاد انگیزه در تأمینکنندگان برای تضمین عملکرد واقعی میشوند. ترکیب این مدل با بیمه عملکرد اقلیمی (Climate Performance Insurance) و ضمانت بازخرید (Residual Value Guarantee) ریسکهای ناشی از نوسانات اقلیمی و فرسودگی تجهیزات را کاهش میدهد و امکان سرمایهگذاری طولانیمدت و امن را فراهم میآورد.
در ایران متوسط عمر تجهیزات آبیاری سنتی بیش از ۲۰ سال است و جایگزینی آنها نیازمند منابع کلان است، در حالی که لیزینگ با مدل Lease-to-Own یا Pay-for-Performance به کشاورزان امکان میدهد تجهیزات پیشرفته را دریافت کرده و اقساط آن را از محل صرفهجویی آب یا افزایش عملکرد محصولات بپردازند. برای نمونه، نصب سامانههای آبیاری قطرهای در یک مزرعه ۱۰ هکتاری میتواند مصرف آب را حدود ۳۰ درصد کاهش دهد، در حالی که بازده محصول تا ۲۰ درصد افزایش مییابد. تجربه کشورهای اسپانیا، استرالیا و منطقه نشان میدهد که این رویکرد علاوه بر کاهش ریسک مالی، بهرهوری و پایداری منابع آب را افزایش میدهد و امکان گسترش فناوریهای نوین در سطح ملی را فراهم میکند.
Blended Finance یا تأمین مالی ترکیبی یکی از مکملهای کلیدی لیزینگ است. در این مدل منابع دولتی، سرمایه بخش خصوصی و ضمانت نهادهای توسعهای در یک چارچوب واحد جمعآوری میشوند و شرکتهای لیزینگ نقش محوری در اتصال سرمایه به پروژههای عملکردمحور دارند. در استرالیا، برنامه Smart Irrigation Leasing با مشارکت صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای خصوصی، تجهیزات آبیاری هوشمند را در اختیار کشاورزان قرار میدهد و بازپرداخت اقساط بر اساس افزایش بهرهوری محصول تنظیم میشود. در برخی از کشورهای منطقه، مدل Build–Own–Lease–Transfer موجب مدیریت بیش از ۶۵ درصد منابع آب کشور شده و هزینههای عملیاتی را به شدت کاهش داده است. در هند، پروژههای جمعآوری آب باران با حمایت نهادهای توسعهای و شرکتهای لیزینگ موجب اشتغالزایی و کاهش فشار بر منابع زیرزمینی شده است.
با وجود ظرفیتهای نظری، اجرای مدلهای لیزینگ آبمحور در ایران با چالشهایی روبهرو است که شامل فقدان چارچوب حقوقی ویژه برای لیزینگ محیطزیستی، ریسک بازپرداخت کشاورزان تحت تأثیر نوسانات اقلیمی، کمبود سامانههای پایش دیجیتال برای اندازهگیری صرفهجویی واقعی و نرخهای بهره غیررقابتی است. راهکارهای ممکن شامل ایجاد چارچوب سیاستی لیزینگ سبز، توسعه صندوقهای ضمانت اقلیمی، بیمههای شاخصمحور و سامانههای دادهمحور برای پایش عملکرد تجهیزات است.
لیزینگ قادر است مسیر نوسازی سامانههای آبیاری، تصفیهخانههای صنعتی و شهری و پروژههای بازچرخانی آب را هموار کند. اقساط پرداختی بر اساس کاهش مصرف آب و افزایش عملکرد محصول میتواند جریان نقدی پایدار برای تأمینکنندگان ایجاد کند و ریسک سرمایهگذاری را کنترل نماید. تجربه کشورهای پیشرفته نشان میدهد که تلفیق لیزینگ با حکمرانی مالی نوین، سرمایهگذاری خصوصی و فناوریهای دیجیتال موجب میشود پروژهها با حداقل ریسک و حداکثر بهرهوری عملیاتی اجرا شوند.
بازطراحی ساختارهای مالی و قراردادهای لیزینگ الزامی است و قراردادهای مبتنی بر عملکرد، تضمینهای زیستمحیطی، ترکیب با بیمه و ضمانت اقلیمی و بهرهگیری از فناوریهای پایش دیجیتال اطمینان حاصل میکند که لیزینگ نه فقط ابزار تأمین مالی بلکه اهرمی برای تحقق تابآوری منابع آب و توسعه پایدار کشور باشد. تجربه جهانی نشان میدهد تلفیق سیاستگذاری، سرمایه خصوصی و ابزارهای مالی نوین باعث افزایش اعتماد سرمایهگذاران، کاهش ریسکهای سیستمیک و بهبود بهرهوری منابع میشود.
افزون بر این، دادههای عددی و تحلیلهای کمی نشان میدهد که اگر تنها ۵۰ درصد از زمینهای کشاورزی ایران مجهز به سامانههای آبیاری قطرهای با لیزینگ Performance-Based شوند، میتوان صرفهجویی حدود ۲ میلیارد متر مکعب آب در سال را محقق کرد که معادل ذخیره یک سد متوسط در کشور است. این میزان کاهش مصرف آب نه تنها فشار بر سفرههای زیرزمینی را کاهش میدهد بلکه باعث افزایش بازده محصول و کاهش هزینههای عملیاتی کشاورزان خواهد شد. با توجه به اینکه بودجه عمومی کشور محدود و رقابتی است، استفاده از سرمایه بخش خصوصی و سازوکارهای لیزینگ عملکردمحور، امکان اجرای پروژههای بزرگ ملی با بازده محیطزیستی بالا را فراهم میآورد.
در نهایت، لیزینگ بهعنوان ابزاری نوین مالی، ظرفیت بالقوهای برای مقابله با خشکسالی ایران دارد، مشروط بر آنکه چارچوب حقوقی و حکمرانی مناسب ایجاد شود، قراردادها و سازوکارهای مالی با هدف بهرهوری، بازدهی واقعی و کاهش ریسک طراحی گردد و سرمایهگذاری بخش خصوصی به صورت هدفمند در پروژههای تابآوری منابع آب هدایت شود. تلفیق تجربه کشورهای موفق با ویژگیهای اقلیمی و اقتصادی ایران مسیر توسعه پایدار و مقاوم در برابر خشکسالی را هموار میکند و لیزینگ را از یک ابزار مالی سنتی به یک عامل راهبردی در مدیریت منابع آب تبدیل مینماید.







